مناجات محرمی با امام زمان عج الله تعالی فرجه
با غمت می خـرم آقا خـوشیِ عـالـم را و به عـالـم نـدهـم تا به ابـد این غـم را چـشـم بـر راهِ تو و شـامِ نُـهُـم هـم آمـد قـسمتـم كـرد خـدا سیـنـه زدن با هم را ریـشـۀ بِـیــرقِـتـان عـزتـمـان بخـشـیده از سـرم باز مكـن سایـۀ این پـرچـم را دَمِ من هست حسن بازدَمم هست حسین تا نفـس هست نگـیرید ز من این دَم را نمكِ روضه مان را خودِ زینـب بخشید شـورِ مـا زنـده كـنـد خِـیـلِ بـنی آدم را عــلـمِ رایـت الـعــبـاس بــلـنــدم كـرده مـادرت داده به من این سنـدِ محكـم را مادرم جـانِ مرا نـذرِ عـمو جانت كرد مُـحـرمم بلكـه عـلاجـی بكـنی دردم را |